ترانه و آهنگ



جمعیتهای عصبی در نواحی مختلف مغز را می توان با تحریک بیرونی تحمل کرد (گومز-رامیرز و همکاران ، 2011 ؛ نوذرادان و همکاران ، 2011 ؛ توت و همکاران ، 2011) و پیش بینی زمانی که زیربنای ظرفیت همگام سازی حرکتی ریتمیک باشد ( Repp، 2005؛ Repp and Su، 2013) پیشنهاد شده است که در رفتار کارآمد نقش کلی را ایفا کند (شوارتز و کوتز ، 2013). به طور خاص ، حفظ منظم ریتمیک نوسانات عصبی در باند فرکانس خاص ، به عنوان مکانیسم ارتباط در مناطق عصبی دوردست پیشنهاد شده است (Canolty and Knight، 2010؛ Grahn، 2012) و همچنین درک حسی (Thut and Miniussi، 2009) و تثبیت حافظه ، به ویژه هنگام خواب (Fell and Axmacher، 2011). مهار ریتمیک می تواند با استفاده از تحریک حسگر حرکتی (Schabus و همکاران ، 2013) یا در یک مغز خوابیده با استفاده از تحریک الکتریکی (مارشال و همکاران ، 2006) یا شنوایی (نگو و همکاران ، 2013) القا شود. افزایش میزان موج های کند ، بهبود کیفیت خواب و حافظه اعلان بهتر.

حتی در ادبیات حیوانات نیز می توان اثر جالبی از ریتمیک یافت (ریکارد و همکاران ، 2005). به عنوان مثال ، بر اساس یک سری آزمایشات بر روی جوجه های نوزادی ، ریکارد و همکارانش مشاهده کردند که محرک های شنیداری ریتمیک پیچیده باعث تقویت حافظه با ارتقاء سطح متوسط ​​تحریک فیزیولوژیکی از طریق مدولاسیون نورآدرنرژیک سیستم های حافظه می شوند (طوکساتی و ریکارد ، 2001 ؛ ریکارد و همکاران ، 2005 ؛ ریکارد ، 2009). نویسندگان نتیجه گرفتند که مهم است که محرک شنوایی دارای یک پیچیدگی ریتمیک خاص باشد زیرا ضربانهای ساده سنجی ریتمهای غیرمتریک هیچ گونه خاصیت تقویت کننده حافظه را ندارند (طوکساتی و ریکارد ، 2001). علاوه بر این ، موسیقی غیر متریک (یعنی متشکل از تنهایی است که با ضرب و شتم غالب مطابقت ندارد) موسیقی یادگیری و حافظه را بر روی یک کار پیچ و خم در موش ها تولید می کند ، در حالی که موش های در معرض موسیقی غیر ریتمیک در یک کار یادگیری مکانی ضعیف انجام می دهند ( شرکنبرگ و برد ، 1987 ؛ راشچر و همکاران ، 1998). این نشان می دهد که تحریک شنوایی با یک ساختار ریتمیک غیر متریک می تواند فرایندهای حافظه را به خطر اندازد. علاوه بر این ، این مطالعات نشان می دهد که حتی در شرایط گوش دادن غیرفعال می توان عملکرد حیوان را نیز بهبود داد. با این حال ، ما می خواهیم تأکید کنیم که مشارکت فعال در یک فعالیت ریتمیک می تواند تأثیرات را حتی بیشتر تقویت کند ، زیرا مشخص است که مشارکت فعال در یک فعالیت موسیقی در مقایسه با گوش دادن غیرفعال فقط تأثیر قوی تری دارد ، به عنوان مثال ، عملکرد اجرایی در سالمندان (بوگوس ، 2010).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه مطلب

ریتم و جذابیت
در اینجا می خواهیم به یک جنبه خاص اشاره کنیم ، که می تواند یک مکانیسم اساسی از اثرات مفید انتقال موسیقی را نشان دهد. این ویژگی خاص به این واقعیت مربوط می شود که فعالیت های موسیقی معمولاً مبتنی بر ریتم است. بیشتر سبک های موسیقی دارای الگوی زمانی زیرین هستند که به آن متر گفته می شود و یک ساختار سلسله مراتبی را بین نقاط زمانی تعریف می کند (لندن ، 2004). از نظر ژنتیکی ، تبعیض ریتمی در نوزادان 2 ماهگی مشاهده می شود (ترهوب و هانون ، 2006). مانند بزرگسالان ، نوزادان 7 ماهه می توانند یک ضرب و شتم زیرین را دسته بندی کنند ، ریتم ها را بر اساس متر طبقه بندی کنند (هانون و جانسون ، 2005) ، و نوزادان 9 ماهه می توانند به راحتی اختلافات زمان کوچک را در شدت متریک نسبت به غیر متریک طبقه بندی کنند. ریتم (Bergeson and Trehub، 2006).

نظریه حضور پویا نشان می دهد که الگوهای ریتمیک در موسیقی فقط به دلیل همگام سازی فرایندهای توجه که به دوره های موجود در ریتم شنوایی القا می شوند ، قابل درک هستند (جونز و بولتز ، 1989). در حقیقت ، جمعیت های عصبی در قشر بینایی به ریتم منظم ارائه محرک وابسته هستند که مکانیسم انتخاب توجه است (Lakatos و همکاران ، 2008). بنابراین پیشنهاد شده است که فعالیتهای موسیقی که حاکی از درک و تولید ریتم است ، فرآیندهای توجه را آموزش می دهد که از دیگر عملکردهای شناختی نیز بهره مند می شود. در واقع ، یک مطالعه جدید با کودکان نشان داد که فعالیتهای موسیقی باعث افزایش دقت ریتمهای تولید شده می شوند (اسلاتر و همکاران ، 2013) ، در حالی که نوازندگان بزرگسال در تولید مثل فواصل ریتمیک به طور قابل توجهی دقیق تر هستند (چن و همکاران ، 2008) ، تشخیص بی نظمی های متریک ( جیمز و همکاران ، 2012) و حفظ

ریتم در مواردی که هیچ یک از خارج از کشور تأمین نشود (Baer et al.، 2013).

 

 

 

 

 

ادامه مطلب

عملکرد اجرایی
مفهوم کارکرد اجرایی به فرآیندهای شناختی که توسط قشر جلوی مغز تنظیم شده است ، کمک می کند تا به ما اجازه داده شود تا روی وسایل و اهداف متمرکز بمانیم و به طور آگاهانه (با کنترل آگاهانه) رفتارهای خود را در پاسخ به تغییرات محیط تغییر دهیم (Banich، 2009). اینها شامل کنترل شناختی (توجه و مهار) ، حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی (تعویض وظیفه) است.

هانون و مربی (2007) پیشنهاد کردند که آموزش موسیقی فرآیندهای اختصاصی حوزه را تحت تأثیر قرار می دهد که بر شکل ورودی موسیقی و میزان بافت قشر اختصاص داده شده به پردازش آن ، و همچنین فرآیندهای توجه و عملکرد اجرایی تأثیر می گذارد. در حقیقت خواسته های توجه و حافظه و همچنین هماهنگی و توانایی جابجایی بین کارهای مختلف ، که در یادگیری نواختن ساز نقش دارند ، بسیار زیاد هستند. این یادگیری بستگی به ادغام فرآیندهای از بالا به پایین و پایین به بالا دارد و ممکن است آموزش این ادغام که پایه و اساس فرآیندهای تقویت شده توجه و حافظه مشاهده شده در آموزش دیده های موسیقی را تشکیل می دهد ، بستگی داشته باشد (مربی و همکاران ، 2009). به نظر می رسد کارکردهای اجرایی هنگام یادگیری نواختن ساز بسیار درخواست شده اند (بیالیستوک و دپاپ ، 2009). در حقیقت ، مورنو و همکاران. (2011) دریافت که حتی پس از یک آموزش موسیقی کوتاه مدت (20 روز) با یک برنامه رایانه ای ، کودکان عملکردهای اجرایی خود را که در یک کار بدون رفتن انجام شده است ، بهبود بخشیده اند. به طور مشابه ، از نظر ظرفیت حافظه کاری ، یک مطالعه طولی اخیر نشان داد کودکانی که در برنامه موسیقی ماهه به مدت ماه گنجانده شده بودند ، در گروه کنترل که در همان دوره از یک برنامه علوم طبیعی پیروی می کردند ، از کودکان در گروه کنترل بهتر بودند (رودن و همکاران). ، 2013).گسترده دامنه است.

 

ادامه مطلب

بلوغ تراکم الیاف در قسمت جلوی چپ ، جسم شکمی و قشر قدامی متصل به لوبهای فرونتال همزمان با رشد ظرفیت حافظه کار است ، در حالی که توانایی خواندن با مقادیر ناهمسانگردی کسری در لوب تمپورال چپ ، همانطور که در کودکان بین سنین مشاهده شده است. از 8 و (ناجی و همکاران ، 2004). به طور مشابه ، بلوغ فیبرهای قشر مغز با ایجاد حرکات انگشتان خوب موازی است (Paus et al.، 1999). سطح مقطع قشر کالوس حداقل تا اوایل بزرگسالی رشد می کند (کشوان و همکاران ، 2002) ، در حالی که الیاف پروژکسیون اندام خلفی کپسول داخلی (حمل الیاف حسی به مناطق پردازش آنها در قشر مربوطه) فقط نزدیک می شوند. نقطه مجانبی در بلوغ سنین 21 تا 24 سالگی است (Bava et al.، 2010).

این زیر بخش تأکید کرد: هرگونه تمرین شدید ، از جمله آموزش سازهای موسیقی در کودکی ، بسته به سن شروع ممکن است تأثیر متفاوتی در انعطاف پذیری مغز و رشد شناختی داشته باشد. با این حال ، بسیاری از محققان دوره های حساس در رشد مغز خاطرنشان می کنند که نقش انگیزه و توجه در همه یادگیری ها عمیق است و نباید به ویژه در دوره های حساس دست کم گرفت (Hensch، 2004). و همانطور که نمونه یادگیری زبان در نوزادان نشان می دهد (کوهل و همکاران ، 2003 ؛ کوهل ، 2007) ، محیط اجتماعی و معلمان ممکن است از اهمیت یکسانی برخوردار باشند.آموزش موسیقی شامل یک همسان بودن است

ادامه مطلب

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ستاره ی آبی ولایت فرازاسپرت Farazsport qshop140055 دانلود رایگان پرسشنامه استاندارد نمونه سوالات تستی اکسل همراه با جواب pdf idehmedia دانشکده موفقیت رزمی کاران اربطان پاورپوینت دین و زندگی